ساختار سیاسی آمریکا طی هفتههای اخیر با بحرانهای شدیدی همراه شده است، که به نحوی میتوان آن را آشکار شدن ابعاد جدید آمریکای واقعی نامید. از یک سو جنگ قدرت نه تنها در حد نامزدهای انتخابات یعنی بایدن و ترامپ بلکه در میان احزاب جمهوریخواه و دموکرات در غیراخلاقی ترین وضعیت در جریان است که رفتارهای کنگره برای انحصار قدرت و حذف سایر جریانهای سیاسی نمودی از آن است. از سوی دیگر جامعه آمریکا میان هواداران بایدن و ترامپ تقسیم شده که به قشون کشیهای خیابانی منجر شده که اشغال کنگره توسط معترضان به نتایج و ساختار انتخاباتی حاکم بر آمریکا در این چارچوب قابل توجه است.
این وضعیت شکننده و بحرانی در حالی بر آمریکا حاکم است که همچنان در فضای رسانه ای و سیاسی جهان مسئله ای به نام برجام درصدر اخبار و تحلیلها قرار دارد. در همین چارچوب حوزف بورل مسئول سیاسی خارجی اتحادیه اروپا بر حمایت از بازگشت آمریکا به برجام تاکید و خواستار اجرای برجام از سوی اعضا به ویژه ایران شده است. در همین حال دنیس راس مشاور ارشد اوباما نیز برای بایدن نسخهای به نام توافق موقت با ایران پیچیده است که محور آن را توافق موقت پیش از بازگشت به برجام تشکیل میدهد. برخی منابع خبری از رایزنی آمریکا با کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی در باب برجام خبر دادهاند. این مواضع در حالی مطرح میشود که دیروز ۲۶ دی ماه ششمین سالروز اجرایی شدن برجام میان ایران و گروه ۱+۵ نیز بوده است.
این دیدگاهها در حالی از سوی طرفین برجام در حالی میشود که در قبال آن چند نکته قابل توجه است نخست مساله لغو تحریمهاست. آنچه در روند چند ساله برجام مشاهده میشود آن است که غرب به هیچ کدام از تعهدات برجامی عمل نکرده است و همواره از اصل مذاکره برای مذاکره با وعده رسیدن به نقطه اشتراک نظر برای توجیه عدم تعهدپذیری اش بهره گرفته است غرب عملا سیاسی کاری را اجرا میکند در حالی که از یک سو پایبند ماندن ایران به برجام را طلب میکند و از سوی دیگر امید دارد تا در گذر زمان و با تشدید چالشهای اقتصادی، در نهایت ایران را به پذیرش کنار نهادن کامل فعالیتهای هسته ای ، توان میتوان موشکی و منطقه ای وادار سازد. پومپئو وزیر خارجه آمریکا اخیرا گفته است سیاست آمریکا آن است که ایران هیچ میزان حق غنی سازی نداشته باشد. این سخن پومپئو هر چند به عنوان نظرات ترامپ عنوان میشود اما سوابق رفتاری آمریکا بیانگر حقیقتی دیگر است. سوزان رایس وزیر خارجه آمریکا در دوره بوش در سال ۲۰۰۳ وقتی لیبی تاسیسات هسته ای خود را نابود و راهی خارج از لیبی کرد میگویند، امید داریم ایران و کره شمالی نیز همین راه را ادامه دهند چرا که خواست آمریکا برچیدن تمام تاسیسات هسته ای آنها است. اوباما در باب چرایی امضاء برجام میگوید هدف ما این بوده که اگر میتوانستیم تمام پیچ و مهرههای هسته ای ایران را باز میکردیم اما امکان آن اکنون وجود ندارد. ترامپ نیز در سخنان خود بارها اعلام کرده است که ایران حق فعالیت هسته ای ندارد. این دیدگاه در میان اروپاییها دیده میشود چنانکه در دهه ۱۳۸۰ که ایران براساس توافق پاریس و سعدآباد با سه کشور اروپایی فعالیتهای هسته ای خود را تعلیق کرد، مقامات اروپایی رسما اعلام کردند که اجازه نمیدهند ایران حتی یک سانتریفیوژ داشته باشد و تحریم و فشار بر ایران تا زمانی که حتی یک سانتریفیوژ دارد ادامه خواهد یافت.
با توجه به این سوابق این اصل میتواند مطرح شود که لغو تحریمها نباید به عنوان هدف از پذیرش آمریکا به برجام و مذاکرات آتی باشد بلکه پیش شرط پذیرش بازگشت آمریکا باشد. به عبارتی دیگر برای آنکه غرب بازی مذاکره برای مذاکره را تکرار نسازد، شرط ایران باید ابتدا لغو تحریمها باشد و نه پذیرش مذاکره برای زمینه سازی برای لغو تحریمها. در اصل لغو تحریمها شرط ایران باشد نه هدف مذاکرات احتمالی.
دوم آنکه اروپا و آمریکا اکنون در آزمونی بزرگ برای مهک صداقتشان برای احیای برجام قرار دارند و آن موضوع طلبهای ایران از کره جنوبی است. مبلغی میان ۷ تا ۹ میلیارد دلا میزان طلب ایران از سئول عنوان میشود در حالی که سئول ادعا دارد به خاطر تحریم بانکی ایران، توان اجرای مراوده بانکی و پرداخت بدهی ایران را ندارد. اروپا و آمریکا اگر واقعا به دنبال احیای برجام هستند در گام اول اعتمادسازی میتوانند شرایط را برای پرداخت بدهی کره فراهم سازند. حال آنکه چنین اقدامی صورت ندادهاند. جالب توجه آنکه غرب درحالی این مساله را امر داخلی کره عنوان میکند که در اجرای تحریمها استقلال کشور را در نظر نداشته و با اعمال فشار و بدون توجه به حق استقلال حق حاکمیت کشورها آنها را به مشارکت در تحریمها وادار ساخته است. عدم ورود غرب به حل مشکلات پرداخت بدهیهای کره جنوبی به ایران، عدم صداقت برجامیآنها را آشکار ساخته و خود سندی به حقانیت بی اعتمادی ایران به ادعاهای غرب مبنی بر تلاش برای احیای برجام است که لزوم اجرای پیش شرط لغو تحریمها قبل از ورود به هرگونه مذاکره و یا پذیرش بازگشت آمریکا به برجام را آشکار میسازد. آمریکا و اروپا به دنبال بازگشت مجانی به برجام و البته گرفتار سازی ایران در زنجیرهای از تعهدات هستند که پیش شرط لغو تحریم پیش از آغاز هرگونه مذاکرهای، میتواند راهکاری برای مقابله با این سیاست یکجانبه گرایانه و زیاده خواهانه باشد.
نویسنده: قاسم غفوری